هر چه به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک تر می شویم ،نمایندگانی که عملکرد ضعیف تری نسبت به حوزه انتخابیه خود داشتند بیشتر به این نکته پی میبرند که افکار عمومی رغبتی برای گزینش مجدد آنها ندارند. یکی از این نمایندگان که نقش ناچیزی در پیشبرد اهداف حوزه انتخابیه خود داشت و نتوانست آنگونه که شایسته است به وظایف نمایندگی خود عمل نماید،رمضان شجاعی کیاسری نماینده دو دوره گذشته مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه ساری و میاندرود است. شجاعی که به درستی خطر رای نیاوردن را احساس کرده است در گفتگویی با یکی از سایت های محلی مازندران از “مُردد” شدن خود برای شرکت در انتخابات آتی مجلس سخن گفته و بهانه این تردید را هم “شایعات” عزل فرماندار احمدی نژادی ساری عنوان کرده است. اما چه عواملی در مردد شدن و اظهار علنی این موضوع توسط شجاعی نقش داشته اند؟
قول های توخالی;وعده هایی که سر خرمن ماندند
یکی از مهمترین دلایل تردید شجاعی، خروجی بسیار پائین این نماینده اصولگرای مجلس درحیطه عمرانی بوده است. به جرات می توان گفت که در مدت هشت سال نمایندگی وی در مجلس شورای اسلامی هیچ طرح مهم ملی در حوزه انتخابیه ساری و میاندرود به ثمر ننشست. اگر طرح هایی با مشارکت بخش خصوصی مانند سیمان کیاسر را هم از این فهرست حذف کنیم عملا می توان مدعی شد که شجاعی با دست های کاملا خالی به سراغ مجلس آتی خواهد رفت و با این شرایط اقناع افکار عمومی کار بسیار دشواری برای وی و تیم مشاورانش خواهد بود.حتی بهانه شرایط بد اقتصادی دولت هم راه نجات وی نیست چرا که شجاعی عملا دو دوره پشت سرهم درمجلس حاضر بوده است که دست کم در دوره اول هم حجم تحریم ها بسیار کمتر بودند وهم پول های فراوان نفتی در حساب دولت وجود داشت و تنها نیاز به رایزنی و جسارت بود تا بتوان از این خوان گسترده برای مردم ساری خوراکی تهیه کرد که شجاعی نکرد یا نخواست که بکند اما تا دلتان بخواهد طرح های خیالی و بی نتیجه روی دست مردم ساری باد کردند که مهترینشان عبارتند از:
1.کارخانه خودروسازی سایپا
2.پالایشگاه پشتکوه کیاسر
3.دانشگاه جامع ساری
4.سایت اداری ساری
4.موزه منطقه ای شمال
و بسیاری موارد دیگر که از مصوبات دولت همسو با جریان فکری شجاعی بودند اما عملا به نتیجه نرسیدند. موارد فوق مهمترین طرح های عمرانی هستند که شجاعی و دیگران با آب و تاب از کلنگ زنی و بهره برداری قریب الوقوع آن حرف زده اند اما نتوانستند حتی یک آجر برای این مصوبات فراهم کنند و عملا در حد حرف و خوراک تبلیغاتی برای وی و دیگر همکارانش باقی ماندند.
رفتار حزبی و سکوت علیه منافع ساری و مازندران
یکی دیگر از بزرگترین ضعف های شجاعی نادیده گرفتن منافع حوزه انتخابیه و سکوت در برابر طرح های جنجالی و یک شبه دولت قبل بود که عمدتا در راستای ضربه زدن به آینده ساری بوده است. دو تا از این طرح ها که در آینده سبب خسارات جبران ناپذیری برای ساری و مازندران خواهند شد:
1.طرح انتقال آب دریای مازندران از گهرباران ساری به سمنان و کویر مرکزی
2.طرح احداث سد فینسک بر روی سرشاخه های رود تجن در استان سمنان
حداقل انتظاری که مردم در چنین شرایطی از نمایندگانشان دارند موضعگیری قدرتمندانه و کوتاه نیامدن از منافع آنهاست حال این موضع اگر در برابر هم حزبی ها هم که باشد باید انجام شود چون مسئولیت نماینده در وهله نخست در قبال مردم و منطقه ای است که به واسطه آنها موفق به کسب رای شده است.کاری که شجاعی هرگز انجام نداد و با روزه سکوت در برابر این اتفاقات مهم کارنامه نچندان درخشانش را تیره تر کرد.
اختلافات حزبی و عدم اجماع با دیگر نماینده ساری
برای یک نماینده آنچه باید در صدر اهداف قرار داشته باشد پیشرفت حوزه انتخابیه است و این هدف را باید با هر روشی تحصیل کند.متاسفانه چه شجاعی و چه دیگر نمایندگان ساری بر سر مسائل پیش پا افتاده حزبی و جناحی همواره با هم سر ناسازگاری داشتند و این عدم اجماع و نبود همگرایی مناسب ضربات سختی به توسعه شهر زده است. ما هیچگاه ندیدیم که دو نماینده شهر با هم برای هدفی متحد شوند و این اتحاد منجر به یک نتیجه خوب برای شهرستان شود. حتی در جاهایی که بزرگتر هایی مانند نماینده ولی فقیه در مازندران هم پیش قدم شدند مانند تشکیل کارگروه توسعه ساری ،عملا خروجی و نتیجه این کار بسیار کمرنگ و از سر ناچاری بوده است.شجاعی در این زمینه هم حرفی برای گفتن ندارد.
تجزیه ساری و خلق شرایط مبهم برای توسعه شهر
یکی از مهمترین اشتباهات شجاعی کیاسری و همکاران و همفکرانش در سال 1389 ،پیشنهاد و موافقت در جهت تغییر تقسیمات کشوری در حوزه انتخابیه خود بوده است. در مدت زمانی کوتاه وبا اخذ تصمیماتی حساب نشده و درحرکتی که برای شجاعی و دیگر نماینده وقت ساری یعنی علی اصغر یوسف نژاد بوی “رای” می داد و با هماهنگی فرماندار وقت (منصور زارعی) و معاون سیاسی استاندار(هادی ابراهیمی) که برای اینها هم بوی “رای” و علاوه بر آن بوی “حال دادن به بچه های روستاهایشان” را می داد،جدا کردن بخش های وسیعی از شهرستان ساری آنهم در منطقه جلگه ای که کمترین زمان ممکن از لحاظ دسترسی به مرکز شهرستان را داشتند بود. تجزیه میاندرود شاید با انواع و اقسام ترفند ها قابل ماست مالی کردن برای افکار عمومی ساری باشد منتها خارج کردن فرودگاه ساری از حوزه استحفاظی شهرستان ساری به هیچ وجه برای مردم قابل پذیرش نبوده و در آینده هم نخواهد بود. این فرودگاه به اعتبار مرکز استان و به نام شهرستان ساری و مازندران ساخته شد حال چطور نقشه کشان و منجمله همین جناب شجاعی صرفا برای تعدادی رای به این نکته اساسی توجه نکردند؟ و حالا توقع دارند که مردم دوباره به آنها اعتماد کنند؟ مهمترین پرسشی که افکار عمومی ساری از شجاعی و یوسف نژاد دارند این است: شما که از مردم ساری رای گرفتید و به مجلس رفتید چطور و چرا برای خارج کردن فرودگاه از دل ساری به افکار عمومی مراجعه نکردید؟ بر مبنای کدام نظرسنجی و به پشتوانه کدام علم غیبی مطمئن بودید که اکثریت مردم با این کار شما موافق هستند؟ نتیجه دردوره گذشته با اینکه اطلاع رسانی به افکار عمومی بسیار اندک بود اما دو نفر از کاندیداهای منطقه میاندرود که نقش پر رنگی در این تجزیه داشتند از رسیدن به کرسی مجلس محروم شدند و خود شجاعی هم به سختی توانست رای دوم را کسب کند اما در دوره فعلی که تقریبا اکثر مردم از این امر آگاه شده اند،قانع کردنشان کار سختی خواهد بود که شجاعی بسیار خوب این نکته را درک کرده است. در رابطه با همین تقسیمات کشوری که در دوره زمامداری این چهار مسئول اتفاق افتاده است و ضربه بزرگ دیگری بود که به ساری وارد شد محدود شدن شهر ساری در محور شمال بوده است. با تشکیل شدن دو بخش رودپی شمالی و رودپی جنوبی عملا شهرساری اندکی بعد از مجتمع شهید بهشتی(ششصد دستگاه) تمام می شود! و طرح مهم و استراتژیک اتصال اتوبان ساری به ساحل دریا و تبدیل ساری به شهر ساحلی و مرزی در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. این آقایان و منجمله شجاعی کیاسری خوب می دانند که نخبگان و رسانه های مستقل مرکز استان تا تعیین تکلیف این مسائل مهم و مرتبط با آینده ساری سکوت نخواهند کرد. البته همیشه راهی برای جبران اشتباهات و بازگشتن به آغوش مردم وجود دارد. حد اقل در رابطه با دو مورد فوق همه این عزیزانی که نام بردیم و از جمله شجاعی می توانند یکی از شعار های انتخاباتی خود را جبران این اشتباهاتشان انتخاب کنند و حداقل قول بازگشت فرودگاه به ساری و اتصال شهر ساری به ساحل دریا را با تعیین زمانبندی بدهند.
هراس روز حساب
“تردید” نتیجه نزدیک شدن به روزهای پایانی دوره دوم نمایندگی رمضان شجاعی کیاسری است و ترس از نشان دادن کارنامه ای که تقریبا خالی است او را به فکر انداخته تا خودش به شکل محترمانه کنار بکشد منتها دنبال یک “بهانه” خوب است و چه بهانه ای بهتر از نتیجه از پیش تعیین شده در انتخابات؟!
مزرع سبز فلک دیدم و داسِ مّه نو / یادم از کشته خویش آمد و هنگام دِرو
مازندمجلس