پسر محجوب جویبار در حالیکه در آخرین لحظات بلیت سفرش به ریو اوکی شد در دومین حضور المپیکیاش خوش درخشید و فینالیست شد و در حالیکه تنها یک قدم با سکوی قهرمانی فاصله داشت از کسب مدال طلا بازماند تا به قول خودش برای همیشه حسرت این مدال را بخورد.
قاسمی بیانگیزگیاش به زعم برخیها در دیدار فینال را منطقی نمیداند و میگوید تنها برای پیروزی روی تشک رفته بود، اما حریفش از او بهتر بوده و قهرمان شده است.
او از ماجرای خداحافظیاش بعد از المپیک پرده برمیدارد و میگوید اگر موفق به کسب مدال طلا در المپیک ریو میشد، قصد خداحافظی داشته است، اما برای ماندن و جبران این ناکامی انگیزه گرفته است.
خواندن گفتوگوی مرد 2 مداله المپیکی کشتی آزاد خالی از لطف نیست که در زیر آمده است:
در خانواده شما هم مانند بیشتر جویباریها اصرار و علاقه پدر باعث روی آوردنت به کشتی شد؟
شاید به نوعی بله و از جهتی هم نه! پدر من دروازهبان فوتبال بود، اما پدربزرگم با توجه به اینکه کشتی لوچو میگرفت علاقه زیادی به کشتیگیر شدن من داشت.
کشتی را از 10 سالگی در ساری آغاز کردم. با توجه به شرایط شغلی پدرم که نظامی بود از جویبار به ساری رفته بودیم و آنجا سکونت داشتیم، اما با توجه به علاقه پدربزرگم به کشتی و اینکه کشتی لوچو میگرفت این رشته را از 10 سالگی زیر نظر علی خدایی در ساری آغاز کردم.
در ابتدا مانند بسیاری از قهرمانان دیگر، جدی این رشته را پیگیری نمیکردم و بیشتر به عنوان یک تفریح و بازی به آن نگاه میکردم. بعد از بازگشت به جویبار تمریناتم جدیتر شد و کم کم در مسابقات کشوری هم روی تشک رفتم. تا رده جوانان خیلی کشتیگیر مطرحی نبودم هرچند که 2 مدال آسیایی و 2 مدال جهانی در کارنامه داشتم، اما خیلی مطرح نشدم.
سال اول که در مسابقات آسیایی جوانان قهرمان شدم، اما در مسابقات جهانی و به آلن زاسایف که اکنون برای اوکراین کشتی میگیرد و آن زمان از روسیه کشتی میگرفت، شکست خوردم. آن زمان هنوز به اعتماد به نفس لازم برای پیروزی مقابل حریفان روس نرسیده بودیم. متاسفانه سال بعد هم دوباره به همین حریف باختم و برنز گرفتم، اما قهرمان آسیا شدم.
به هر ترتیب به رده سنی بزرگسالان رسیدم و در سال 2009 برای آخرین بار در وزن 96 کیلوگرم در جام تختی به میدان رفتم، اما وزنم بالا رفته بود و دیگر نمیتوانستم در این وزن کشتی بگیرم و خیلی سخت سر وزن رسیدم. همین موضوع باعث شد انتقالم به بزرگسالان چند سالی طول بکشد. در آخرین مسابقه که در 96 کیلوگرم کشتی گرفتم حدود 11 کیلوگرم وزن کم کردم که همین باعث شد تصمیم به تغییر وزن بگیرم.
دیگر بدنم در 96 کیلوگرم جواب نمیداد؛ با مشورتی که با مربیانم داشتم به خصوص نقیبی با وجود اینکه 106 – 107 کیلوگرم بیشتر وزن نداشتم به 120 کیلوگرم آمدم که در همان زمان در مسابقات استانی اول شدم و به مسابقات کشوری آمدم که در سال اول در همان مسابقه اول به امیر قاسمی منجزی که اکنون عضو تیم ملی فرنگی است، باختم. تا روی تشک رفتم قاسمی یک تُندَر به من زد و در همان لحظات اولیه ضربه شدم. هنوز هم آن خاطره را با هم مرور میکنیم. در جوانان با قاسمی هم تیمی بودم البته او در یک وزن بالاتر کشتی میگرفت. در آن مسابقات باختم، اما انگیزهام را از دست ندادم و برای سال آینده باز هم از مسابقات استانی شروع کردم. قهرمان شدم و به قهرمانی کشور آمدم که اول شدم. البته در این مسابقات قاسمی حضور نداشت (باخنده)
بعد از چند سال در سال 2011 بار دیگر در جام تختی شرکت کردم که به آذرشکیب باختم و دوم شدم، اما کادر فنی و غلامرضا محمدی سرمربی تیم ملی در آن زمان به من اعتماد کرد و برای حضور در جام جهانی داغستان انتخاب شدم که یک کشتی با حریف مجار گرفتم. با اعتماد محمدی و کادرفنی تیم ملی برای حضور در مسابقات آسیایی تاشکند انتخاب شدم.