بیش از یک ربع قرن از بلندمرتبهسازی در ایران به ویژه کلانشهر تهران میگذرد و امروز شهر تهران به دلایل مختلف از عوارض این بلندمرتبهسازی ناهمگون و غیراصولی در رنج است. بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان به بلندمرتبهسازی روی آورده اند؛ اما با چارهاندیشی سعی در تخفیف این عوارض داشتهاند؛اما تهران حکایتی دیگر است.
ناهمگونی مدیریت یکپارچه شهری، افزایش نامتوازن شهر تهران بدون در نظر گرفتن اصول شهرسازی، نبود قوانین و مقررات مناسب برای ساخت ساختمانهای بلندمرتبه، سود انگاری بدون در نظر گرفتن محیطزیست، همه و همه از دلایل عمده این عوارض بلندمرتبهسازی غیراصولی در شهر تهران است.
در این میان گاهی روسا و مدیران دولتی نیز از شرایط ویژه و عوارض آن به شدت گلهمند و معترض هستند و البته در مورد آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بیشتر از همه زیستمحیطی آن هشدار میدهند؛ اما گویا هیچ گوش شنوایی برای شنیدن این هشدارها وجود ندارد.
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در دومین کنفرانس بلندمرتبهسازی در کشور به شدت از وضعیت بلندمرتبهسازی گلهمند و ناراحت است و در آن به عنوان سوداگری شهری یاد میکند.
وزیر راه و شهرسازی در کنفرانس بلند مرتبه سازی سخنان خود را با عنوان زنده باد زندگی آغاز کرد و با معرفی جریان شهری تهران تحت تاخت و تاز سوداگران گفت: آنچه تحت عنوان شهر به مفهوم سازمان اجتماعی، مکان مطلوب زندگی، محیط امن و آسایش و فضای بالنده برای پرورش استعدادهای فرزندانمان میشناسیم؛ چه قدر با آنچه واقعیت دارد همسان است؟ در حالی که ما قدرت نگهداری استعدادهایمان را نداریم.
وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اندیشه ایرانشهری گفت: ما نیاز داریم تا حقیقت زندگی را در شهر جستجو کنیم و فقط به ظاهر پرتلاطم شهرها توجه نکنیم؛ همچنین نیاز داریم به حکمت ایرانی و اندیشه ایرانشهری برگردیم تا آخر کار به دنبال مفهوم واقعی زندگی در شهرهایمان باشیم. اگر پدیدهای به نام بلندمرتبهسازی داریم؛ باید پیرو حکمتی باشد که آن حکمت میگوید: باید با بلندمرتبهسازی کیفیت زندگی نیز همراه آن ارتقا یابد. اگر این چنین است؛ چه بهتر و اگر این چنین نیست باید بیدار شویم.
عباس آخوندی عضو کابینه یازدهم دولت در مورد معنا و مفهوم بلندمرتبهسازی در شهرهای امروز جهان گفت: آنچه من از کشورهایی که به دنبال بلندمرتبهسازی رفتند؛ میفهمم این است که آنها دنبال ارتقای کیفیت زندگی جمعی و عمومی و همچنین گسترش فضاهای عمومی دارای ارزش اخلاقی، بالندگی اقتصادی و رفاه عمومی و به دنبال ساخت ساختمانهای بلند به نفع فضاهای عمومی هستند.
وزیر راه در ادامه با مقایسه بلندمرتبهسازی در تهران ایران و دیگر نمونه های موفق آن در جهان گفت: استاندارد مدارس آنها دیگر به اندازه قوطی نیست. فضای سبز، گسترش جنگلها، فضای بهداشت و درمان، تالارهای گفتوگو، موسیقی و تئاتر و انواع نهادهای اجتماعی را برای گفتوگوی انسانها میسازند. در فرهنگ ایرانی نیز ساخت زورخانه، میدان، تماشاخانه و… که در حال حاضر بخش اعظم آنها را از دست دادهایم؛ وجود داشت و بخشی از این فضاهای عمومی بود.
عباس آخوندی در مورد عوارض این بلندمرتبهسازی ناهمگون گفت: نخستین قربانی بلندمرتبهسازی، فضاهای عمومی است؛ همچنین مدارسی که دیگر فضای بازی و رشد بچهها را ندارند و فضای سبز و باغهایی که مردم بتوانند در آن غم زندگی را تسکین دهند.
با یک نگاه کلی میتوان پی برد که در گذشته ساخت ساختمانهای بلند در شهرهای تاریخی ایران همگی برای ارتقای کیفیت زندگی در شهر بود و هیچ کدام در پی امیال سوداگران برای کسب سود از فروش زمین ساخته نمی شدند. این ساختمانها یک خواسته و نیاز واقعی شهر را تامین میکرد و علامتی برای سرافرازی تمدن ایرانی بودند.
وزیر راه و شهرسازی با انتقاد از تخریب باغهای منطقه یک تهران ظرف 30 سال گذشته و تبدیل آن به بناهای بلندمرتبه، این ساخت و سازها را ناشی از پاسخگویی به حرص بیپایان سوداگران دانست.
یکی از مهم ترین عوارض بلندمرتبهسازی در تهران جلوگیری از جابجایی هوا و وزش باد در شهر است که وزیر راه و شهر سازی به آن معترض بود؛ وی با انتقاد به ساخت و ساز در منطقه 22 تهران بود که در ابتدای طراحی به عنوان دالان شهر انتخاب و کوتاهمرتبهسازی و ایجاد فضای سبز در آن پیش بینی شده بود؛ در حالی که امروز ساختمانهای بلندمرتبه ای در این منطقه دیده میشود که مسیر جریان باد در تهران را متوقف می کند؛ در این مورد عباس آخوندی گفت: بیتوجهی و واکنش نشان ندادن به موقع ما در برابر این جریان خانمانسوز شهری، زندگی را برای نسلهای بعدی مشکل میکند.آینده انسانهایی که در برجهای بدون هر گونه مفهوم اجتماعی و با عنوان انبوهسازی یا مسکن مهر چگونه خواهد بود؟
عباس آخوندی در مورد فلسفه بلندمرتبهسازی در شهر تهران گفت: درباره حکمت گرایش به بلندمرتبهسازی باید بدانیم که اگر برای ساختمان اداری میتوانیم بلندمرتبهسازی کنیم؛ چون مفهوم تعمیر و نگهداری آن قابل اجرا است اما آیا این حکم را میتوان به دیگر ساختمانها هم تعمیم داد؟ آیا میتوان ساختمان 40 یا 50 طبقه مسکونی بسازیم؟ اگر این ساختمان دچار آتشسوزی شود؛ راه فرار آن را پیشبینی کردهایم؟
عباس آخوندی در مورد بلندمرتبهسازی در دیگر کشورها نیز گفت: بلندمرتبهسازی در کشورهای صنعتی اروپا مانند انگلیس به دلیل کموسعتی جغرافیایی توجیه پذیر است؛ در حالی که همین کشور به اندازه 10 درصد تهران هم ساختمان بلندمرتبه ندارد.
ما دچار رهاشدگی هستیم و شهر را سوداگران میسازند نه شهرسازان، معماران و ساکنان شهر برای تجدیدنظر در حوزه بلندمرتبهسازی نخستین نیاز ما بحث هویتی است. در نسل امروزی نسبت به خانههای قدیمی احساس تعلق وجود دارد ولی چقدر به محلههای عمودی امروزی تعلق دارند؟
وزیر در پایان با هشدار در مورد عوارض دهشتناک بلندمرتبهسازی غیر اصولی در شهر تهران چنین گفت: موضوع بعدی منابع زیستی است که با توجه به قرار گرفتن ما در یک فضای خشک، شهرهای ما چه از حیث منابع آب و چه از نظر وزش باد با محدودیت جدی مواجه هستند. بنابراین تا جای ممکن نباید به بلندمرتبهسازی متوسل شویم؛ مگر حکمتی در آن باشد؛ ولی با توجه به مطامع سودجویان بعید است که بلندمرتبهسازی استوار در ایران ایجاد شود.