همیشه در حوالی انتخابات،شرایط حساسی را میتوانیم حس کنیم، یا واقعا این شرایط حساس می باشد! یا شرایط را حساس می کنند! ولی در هر صورت یک نوع شرایط خاصی ایجاد می شود.
عده ای بیان می کنند که رای نمی دهند، عده ای هم در این دوئلِ چند جانبه از جان مایه می گذارند و از خواب شب گذشته و اخبار ها را دنبال می کنند، اما عده ای هم هستند که با پرس و جو و اطلاع از اخبار صحیح به شخص مورد علاقه ی خود رای می دهند… اما کدام گروه عمل صحیح را انجام می دهند؟
جواب این سوال بطور نسبی و شخصی می باشد، اما، کثرت جامعه مورد سوم را می پذیرند و آن را عملی می کنند.
اما با شعار ها چه می توان کرد؟ باید گفت که این متن از زبان یک جوان می باشد، از جوانی که وقتی به بلوغ سیاسی و فکری رسید متوجه شد جوانی اش را در دوران فردی سپری می کند که با شعاری همچون بوی رجایی آمد، همراه شده است.
بله رجایی، رجایی همان انسان مدیر، مدبر و خوب که شکی در آن نیست. اما واقعا کسی که به او این شعار را نسبت داده بودند، بوی رجایی می داد؟
و آیا حامیان و هواداران وی تا چه حد توانستند اورا در تحقق این شعار کمک و یاری کنند؟و آیا موفق بودند؟ به احترام شهیدان، یک دقیقه تفکر.
در ادامه، صد البته که باید به رای ملت احترام گذاشت، اما باید حواسمان باشد تا دوباره اسیر شعار های پوچ و پوپولیستی نشویم و در این امر، حس های خود را قویتر کنیم و بو های مختلف را اشتباه نگیریم ، تا جوانی دیگر در سال های آتی مجبور به نوشتن این گونه متن ها نشود.
این متن و دلنوشته فقط جزیی از جزییات یک متن بلند پایه ای بود که دل های زیادی را همراه خود نمود، دل هایی که در سال 92 و 94 همدل و یکصدا شدند، این متن حتی برای هر تیتر خود یک کتاب و غصه نامه ای دارد که آثار آن را می توان حس کرد، برای یاد آوری، چند تیتر از آن دوران را بیان می کنم:
منزوی نمودن اساتید و هنرمندان، ممنوع الچاپ نمودن کتاب ها و مقالات، ترکِ جامعه شناسان و اقتصاد دانان و… که ارمغان آن چیزی جز فقر و گرانی و گسترش فساد و بی فرهنگی نبود را همراه داشت.
اما باز هم می توان گفت که یک صدایی و یک دلیِ مردم در سال های 92 و 94 سبب شد، یک مرهمی بر زخم های عمیق باشد گرچه که عده ای سعی نمودن با نمک پاشیدن های خود، شدت این زخم را عمیق کنند و یا جلوی بهبودی آن را بگیرند اما نه تنها که نتوانستند بلکه رفته رفته از دیدگان ملت عزیز،به دور هم افتادند، یقینا وقت آن رسیده است که این کهنه زخم باز شود و مرهم ها به ثمر بنشیند و از دستِ آن عده مصون بماند و خود را جلوه دهد و آن زمان دیری نیست که خود را دوباره نشان می دهد.
در امتحان آتی گرچه که یک یار را از دست داده ایم اما یاد آن عزیز، یاد آیتالله هاشمی در این راستا به کمک اعتلا ایران خواهد بود./ عارف علی منش